در تاریخ صد و سیوچهار سالۀ قاجار، هر شاه، شاهزاده و صاحبمنصبی، با توجه به تدبیرات و علاقهمندیهایش، بر روند ترجمه تاثیر گذاشت. برخی ترجمۀ متون علمی و نظامی را مقدم شمردند و برخی دیگر بر ترجمه متون تاریخی و داستان علاقه نشان دادند. باری، این عصرْ رنسانس ترجمه در ایران بود و تاثیر شگرفی بر روند آن گذاشت. در این مطلب، هر آنچه باید در مورد ترجمه و دارالترجمه در عصر قاجار بدانید برایتان خواهیم گفت. با شبکه مترجمین ایران همراه باشید!
فهرست
عالمگیر شدن موج مدرنیته
در عصر پر فراز و نشیب قاجار، موجهای پیدرپی مدرنیته سراسر عالم را در بر گرفت. رفتهرفته، این موج به ایران نیز رسید. شاهان و صاحبمنصبان دریافتند که فاصلۀ زیادی تا دنیای مدرن دارند و برای پیشرفت، چارهای جز درنوردیدن این فاصلهها وجود ندارد.
در پی این تغییرات، نهادهای مدرن و، همچنین، اندیشههای مدرن به ایران راه یافتند و نتایج زیر را در پی داشتند:
- تغییر ساختار اقتصادی و اجتماعی
- تغییر ساختار سیاسی
- تغییر در نگرش مردم (بهویژه، تحصیلکردهها و نخبهها)
این موج مدرنتیه حتی توانست جنبش مشروطهطلبی را برانگیزد و در نهایت، خاندان قاجار را به سوی سقوط سوق دهد. اما چه راههایی برای درنوردیدن فاصله وجود داشت؟ چه چیزی تفکر مدرن را به سوی ایران کشانید؟
ترجمه در اوایل عصر قاجار
در همان اوایل عصر قاجار، فاصله با دنیای مدرن و احساس نیاز به یادگیری زبانشان برای برقراری ارتباط با آنها و بهرهمندی از دانششان احساس شد. در هر دوره، این احساس نیاز بهگونهای احساس شد و چارهای جز پاسخگویی به آن وجود نداشت.
فتحعلی شاه و نامۀ ناپلئون بناپارت
ناپلئون بناپارت نامهای به فتحعلی شاه نوشت، اما هیچ فرانسهدانی در ایران نبود که نامۀ ناپلئون را برای شاه ایران ترجمه کند. نامۀ ناپلئون را به بغداد فرستادند تا شخصی که در آنجا، فرانسه میدانست آن را به فارسی برگرداند. بدین ترتیب، نامه سفری دیگر را طی کرد تا به فارسی ترجمه شود و به دست شاه قاجار برسد.
اما این ناآشنایی با زبانهای اروپایی فقط محدود به زبان فرانسوی نبود، بلکه در مورد دیگر زبانها نیز صدق میکرد. در آن زمان، کسی در ایران انگلیسی نیز نمیدانست. در دورۀ سلطنت این شاه قاجار، انگلستان سر گور اوزلی را، که فارسی میدانست، بهعنوان نمایندۀ سیاسیاش انتخاب کرد و به دربار فتحعلی شاه فرستاد. در واقع، یکی از دلایل انتخاب اوزلی همین آشتاییاش به زبان فارسی بود. اوزلی با فتحعلی شاه به زبان فارسی صحبت میکرد.
در همین زمان، میرزا مسعود اشلیقی گرمرودی، که دریافته بود در ایران، کسی فرانسه نمیداند، از فرصت استفاده کرد و فرانسه را فرا گرفت. اما وقتی هیچ فرانسهدانی در ایران نبود، این زبان را از چه کسی آموخت؟ در واقع، در آن زمان، کشیشان از فرانسه به ایران میآمدند و در ارومیه سکونت میکردند. میرزا مسعود نیز زبان فرانسه را از همین کشیشها آموخت.
یادگیری زبان فرانسوی دستاورد بزرگی برای مسعود میرزا بود، چرا که از این طریق، توانست به دستگاه عباسمیرزا راه پیدا کند و به منصبهایی نیز دست بیابد.
عباس میرزا و ترجمه
و اما میرسیم به نقش ولیعهد قاجار در پیشبرد ایران به سوی مدرنیته! در اوایل دورۀ قاجار، ایران متحمل شکستهای گوناگون شد، بخشهایی از خاکش را از دست داد و در شرف از دست دادن دیگر قسمتهای آن نیز بود. در این زمان، ایران به ضعف و عقبماندگیاش در برابر مدرنتیۀ غربی پی برد و در صدد تجهیز و نوسازی ارتش برآمد.
اما لازمۀ تجهیز و نوسازی ارتش چه بود؟ دستیابی به علم روز! جیمز موریه، از اعضای سفارت انگلستان در ایران، میگوید، عباسمیرزا ظرف یک سال، توپخانهاش را به پایهای از کمال رساند که میتوانست با توپخانۀ دشمن، یا روسها برابری کند.
عباس میراز برای دستیابی به دانش نظامی از هیچ کوششی فروگذلر نکرد و برای رسیدن به این موفقیت، دستور داد کتابهای فرانسوی و روسی را به فارسی ترجمه کنند. این ولیعهد قاجار حتی از اسیران جنگ با روسیه نیز برای آموزش مطالب نظامی به سربازان ایران کمک گرفتند. در اردوی عباسمیرزا، علاوهبر مترجمان روسی و فرانسه، مترجمان زبانهای ایتالیایی و لهستان نیز حضور داشتند.
از اشتیاق عباسمیرزا به یادگیری و بهروز بودن میتوان به این نکته اشاره کرد که همۀ جلدهای دانشنامۀ بریتانیکا را ورق زد تا وسیلۀ مکانیکی مورد علاقهاش را بیابد.
در نتیجه، در این هنگام، ترجمۀ متون نظامی به فارسی آغاز شد و رفتهرفته، ترجمۀ زمینههای دیگر نیز آغاز شد.
خاور شناس انگلیسی و رمزگشایی خط میخی
در عصر عباسمیرزا، افسران انگلیسی برای آموزش سربازان ایرانی وارد ایران شدند. هنری رالینسن، افسر، خاورشناس و ایرانشناس انگلیسی، که فارسی میدانست، در نقش مترجم، توانست نیاز به ترجمۀ انگلیسی به فارسی را در میان نظامیان برطرف کند.
این خاورشناس خط میخی را نیز رمزگشایی کرد و توانست کتیبۀ بیستون را نیز بخواند و ترجمه کند. سالها بعد، رالیدسن ترجمۀ این کتیبه را برای محمدشاه قاجار ارسال کرد.
اعزام دانشجو به فرنگ
یکی دیگر از گامهای عباسمیرزا در جهت پیشرفت ایران اعزام دانشجویان به فرنگ بود. در این دوره، پانزده نفر برای یادگیری زبانهای خارجی و تحصیل در رشتههایی مانند پزشکی، علوم ریاضی و طبیعی، مهندسی و نقاشی فرنگی راهی فرنگ شدند.
این دانشجویان زبان خارجی میآموختند و پس از تحصیل در یک یا چند رشته، به ایران بازمیگشستند و زیر نظر عباسمیرزا شروع به کار میکردند. در آن دوره، برخی منابع به دستور مستقیم عباسمیرزا ترجمه میشدند و برخی دیگر را نیز این تحصیلکردگان در فرنگ انجام میدادند.
ورود فناوری چاپ به ایران
و اما میرسیم به صنعت چاپ! ترجمه و نشر ارتباطی تنگاتنگ با یکدیگر داشتهاند. در دورۀ عباسمیرزا، به اهمیت فن چاپ نیز پی بردند و در نتیجه، عدهای را برای یادگیری فناوری چاپ، راهی فرهنگ کردند. در این بین، میرزا صالح شیرازی مامور خرید تجهیزت لازم برای تاسیس چاپخانه نیز بود. میرزا صالح، علاوه بر اینها، مترجم و بانی روزنامهنگاری در ایران نیز بود.
آثار ترجمهشده در عصر عباسمیرزا
از آثار ترجمهشده در دورۀ عباسمیرزا میتوان به این موارد اشاره کرد:
- بیانیۀ کنوانسیون ملی خطاب به ملت فرانسه، (از فرانسه به فارسی) ترجمۀ روفن، کشیش فرانسوی، و میزا احمدخان، یک هندی،
- بدایعالهندسه در لوح حلزون
- حوادثنامه، (از ترکی استانبولی به فارسی) ترجمۀ محمد رضی تبریزی
- فتوحات اسکندر (انگلیسی به فارسی)، ترجمۀ جیمز کمل
- عبرتنامه (ترکی استانبولی به فارسی) ترجمۀ عبدالرزاق بیک دنبلی
- رسالۀ تعلیمنامه در عمل آبله زدن (انگلیسی به فارسی)، ترجمۀ محمد بین عبدالصبور خویی، (نخستین ترجمۀ پزشکی- بهداشتی)
آبلهکوبی و ترجمه
آبله یکی از معضلات دورۀ قاجار بود. محمدعلی میرزا دولتشاه، پسر فتحعلی شاه، آوانس مرادیان، از ارمنیان بغداد، را که چندین زبان میدانست و با علوم جدید نیز آشنا بود استخدام کرد. مرادیان مسئول آموختن آبله و ترویج آن در ایران بود.
ترجمۀ کتاب مقدس به فارسی
در عهد قاجار، کتاب مقدس نیز برای اولین بار، به فارسی ترجمه شد. هنری مارتین، کشیش انگلیسی، به همراه میرزا سیدعلی خان شیرازی متن کامل مزامیر و عهد جدید را به فارسی ترجمه کردند. این ترجمه در سنپترزبوگ به چاپ رسید.
عهد عتیق را نیز ویلیام گلن انگلیسی به همراه میرزا محمد جعفر شیرازی به فارسی ترجمه کرد. این ترجمه در لندن انتشار یافت.
البته، این ترجمهها از نوع ترجمههای تحتاللفظی و نامفهوم بودند.
محمد شاه و ترجمه
پس از فتحعلیشاه، محمد شاه، پسر عباسمیرزا، بر تخت سلطنت نشست. در این دوره نیز، ترچمه با اتفاقات جدیدی همراه بود. عباسمیرزا صدر اعظمی به نام حاج میرزا آغاسی داشت. آغاسی علاقهمند به دانش و فرهنگ غرب بود. وی به سفیری که از ایران به فرانسه میرفت لیستی از کتابهای لازم برای ترجمه را ارائه کرد:
- دو دانشنامه
- چند واژهنامه
- آثار علمی (در زمینههایی مانند علوم طبیعی، فیزیک و شیمی)
- آثار فنی (در زمینههایی مانند ذوب فلز، نقشهبرداری و کشتیسازی)
در این دوره، عدهای را نیز برای تحصیل در رشتههای ریاضیات، فنون نظامی، چینیسازی و نقاشی به فرنگ فرستادند.
علاوهبر اینها، در این عصر، نخستین کنسولگریهای انگلیس در تهران و تبریز تاسیس شدند، در نتیجه، نیاز به مترجمان انگلیسیدان احساس شد. در این عصر، حتی رجال دولت نیز به فکر یادگیری زبانهای فرنگی افتادند.
آثار ترجمهشده در عصر محمدشاه
از آثار ترجمهشده در عصر محمدشاه میتوان به این موارد اشاره کرد:
- احوال چین، ترجمۀ ادوراد برجیس و میرزا صادق
- تاریخ اسکندر و شارل دوازدهم، ترجمۀ رضا مهندسباشی یا موسیو ریشار فرانسوی (فرانسه به فارسی)
- اکونومی پلتیک، ترجمۀ محمدحسن شیرازی (از فرانسه به فارسی)
- تاریخ ناپلئون اول
- رسالهای در فشنگ
ناصرالدین شاه و ترجمه
و اما میرسیم به عصر ۵۰ سالۀ ناصری! ناصرالدین شاه از شاهان اهل مطالعه بود. وی زبانهای فرانسوی و روسی میدانست و با ترجمه نیز ناآشنا نبود. ناصرالدین شاه علاقهمند به حوزههای تاریخ، داستان، نمایشنامه، سفرنامه و سیاست بود و این علاقهمندی سبب افزایش ترجمه در این حوزهها شد.
گذشته از علاقهمندیهای شاه قاجار، در این عصر، مناسبات ایران با کشورهای اروپایی و آمریکا نیز توسعه یافت و دانشجویانی نیز برای تحصیل راهی اروپا شدند.
دارالترجمۀ ناصری
در عصر ناصری، بنیادی شکل گرفت که تاثیر شگرفی بر روند ترجمه در ایران گذاشت: دارالترجمۀ مبارکۀ همایونی یا دارالترجمۀ خاصۀ همایونی، که معروف به دارالترجمه ناصری است. این دارالترجمه از تاثیرگذارترین نهادها در تاریخ ترجمه در ایران است و از شعبههای وزارت انطباعات است.
در ابتدای کار، اعتمادالسلطنه مدیریت دارالترجمه ناصری را بر عهده داشت. پس از آن، مدیریت این دارالترجمه به ذکاءالملک، پدر محمدعلی فروغی، واگذار شد.
در این دارالترجمه، مترجمان ایرانی و غیرایرانی به ترجمۀ کتاب و مقاله پرداختند. در این دارالترجمه، مطالبی باب سلیقۀ ناصرالدین شاه ترجمه میشدند. حتی برخی از این ترجمهها منتشر نمیشدند، بلکه صرفاً، در اختیار درباریان قرار میگرفتند.
از مترجمان دارالترجمه ناصری میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- میرزا رضا خان (موسیو ریشار خان)
- پروسکی خان
- بارون نرمان
- میرزا ماردروس خان
- میرزا آبکار
- مسیو اُوانس خان
- میرزا علی خان سرتیپ
- میرزا عیسی خان سرتیپ
- امانالله میرزا
- میزا سید عبدالله
- میرزا احمد خان قفقازی
- مرتضی خان پیشخدمت حضور
در دارالترجمه ناصری، ترجمه از زبانهای مختلف به فارسی صورت میگرفت:
- فرانسوی
- انگلیسی
- روسی
- آلمانی
- ایتالیایی
- عربی
- ترکی عثمانی
- هندی
و دیگر زبانها.
کتابهای ترجمهشده در دارالترجمه ناصری
در دارالترجمه ناصری، بیش از هزار عنوان کتاب و کتابچه ترجمه شد. از ترجمههای صورتگرفته در این دارالترجمه میتوان به عناوین زیر اشاره کرد:
سفرنامۀ مادام ژان دی لافو، ترجمۀ اعتمادالسلطنه
رذایل مردم انگلیس، ترجمۀ اعتمادالسلطنه
تاریخ سلاطین آل عثمان، ترجمۀ میرزا زکی علیآبای
هندوستان و استیلای روس، ترجمۀ اوانس خان
تاریخ نادرشاه، ترجمۀ ناصرالملک
سیاحتنامۀ یک نفر روسی، ترجمۀ سید عبدالله
قانون خدمت نظام، ترجمۀ آنتوان
کنت دو مونت کریستو، ترجمۀ محمدطاهر میرزا
له میستر د پاری، ترجمۀ محمدطاهر میرزا
رُبن سن کروزه، ترجمۀ محسن منشی
دارالترجمه ناصری بعد از ناصرالدین شاه
پس از قتل ناصرالدین شاه، دارالترجمه ناصری از رونق افتاد. محمد باقر ادیبالملک، برادرزادۀ اعتمادالسلطنه، آخرین مدیر دارالترجمه بود و کفایت و تدبیر عمویش را نداشت. مظفرالدین شاه نیز علاقهای به مطالعه نداشت. علاوهبر اینها، با شکلگیری جنبش مشروطهخواهی، کتاب جایش را به روزنامهها و شبنامهها داد.
همۀ اینها دستبهدست یکدیگر دادند و سبب تعطیلی دارالترجمه ناصری شدند.
امیرکبیر و ترجمه
نقش امیرکبیر در پیشرفت دانش در ایران بر هیچکس پوشیده نیست. امیرکبیر، بهخوبی، میدانست که به ثمرنشستن برنامۀ نوسازیاش و تحقق یافتن سیاست اصلاحطلبانهاش در گرو دانش و فن جدید است و از اهمیت دسترسی به منابع جدید فرنگی و ترجمۀ آنها نیز، بهخوبی، آگاه بود. در نتیجه، به به فکر تامین منابع و تقویت روند ترجمه افتاد.
امیر دستور خرید ۲۹۳ جلد کتاب و ۳۲۳ قطعه نقشه جغرافیایی را از فرانسه داد. امیر مترجمان را برای ترجمۀ کتاب فرا خواند و برایشان پاداشهایی را نیز در نظر گرفت. از این ترجمهها، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- حقوق ملل، ترجمۀ میرزا محبعلی یکانلو، اولین کتاب ترجمهشده در حوزۀ حقوق بینالملل
- جهاننمای جدید، ترجمۀ جان داود خان ارمنی، پیش از این، فارسیزبانان به چنین اثری دسترسی نداشتند.
- جغرافیای عمومی، ترجمهای از چند منبع فرانسوی.
- قواعد حکمرانی مملکت فرانسه، ترجمۀ موسیو ریشار خان
علاوه بر اینها، مترجمان رسالههایی را نیز در مورد بهداشت عمومی، راههای مبارزه با آبله و وبا ترجمه کردند. در آن زمان، این بیماریها بسیار شایع بودند.
دارالفنون و ترجمه
بهعلاوه، امیرکبیر برای تاسیس دارالفنون، نخستین مدرسۀ ویژۀ آموزش عالی و تخصصی در ایران، بسیار تلاش کرد. البته، امیرکبیر تاسیس این مدرسه را هرگز ندید.ئامیر کبیر موسیو جان داود ارمنی را مامور کرد تا به اتریش برود و اساتیدی را برای تدریس در دارالفنون با خود به ایران بیاورد.
زبان و تخصص اساتید دارالفنون بدین شرح بود:
- شش استاد اتریشی
- یک استاد ایتالیایی
- پیادهنظام، توپخانه، سوارهنظام، معدنشناسی، پزشکی و جراحی، داروسازی و علوم مهندسی
بعد از آن، اساتیدی از کشورهای زیر نیز به دارالفنون راه پیدا کردند:
- آلمان
- انگلستان
- پروس
- سوئیس
- لهستان
- هلند
فرانسه: زبان تدریس در دارالفنون
در آن زمان، فرانسه زبان بینالمللی بود و همۀ این اساتید نیز به زبان فرانسه تدریس میکردند. اما چه کسی صحبتهای آنان را ترجمه میکرد؟ دانشجویانی که در دورۀ محمدشاه به اروپا رفته بودند مترجمان اساتید دارالفنون بودند.
از جمله مترجمان اوایل تاسیس دارالفنون میتوان به این موارد اشاره کرد:
- میرزا ملکم خان (ناظمالدوله)
- میرزا محسن خان (مشیرالدوله)
- میرزا زکی خان علیآبادی
- میرزا محمدحسین افشار
- میرزا آقا تبریزی
- مسیو رشار خان
- ادوارد برجیس انگلیسی
- جان داود خان ارمنی و برادرش
- میرزا ابراهیم
- میرزا محبعلی خان یکانلو
بعد از مدتی، این اساتید نیز فارسی آموختند.
در دارالفنون، علاوه بر فرانسه، زبانهای انگلیسی، روسی و عربی نیز آموزش داده میشد.
در اواخر عصر ناصری، مخبرالدوله پزشکی آلمانی را نیز برای تدریس در دارالفنون استخدام کرد و پس از آن، زبان آلمانی نیز به دارالفنون راه پیدا کرد.
آمار جرج کرزن در مورد زبانآموزان دارالفنون در اواخر عصر ناصری بدین شرح است:
- ۳۸۷ تن
- زبان فرانسه: ۴۵ تن
- زبان انگلیسی: ۳۷ تن
- زبان روسی: ۱۰ تن
آثار ترجمهشده از معلمهای دارالفنون
در این دوره، آثار و درسنامههای معلمهای دارالفنون نیز به فارسی ترجمه شدند. از میان آثار ترجمهشده میتوان به این موارد اشاره کرد:
اسبابالتدویه، شلیمر، ترجمۀ تقی بروجردی
جراحی و درسهای کلینیک، دکتر آلبو، ترجمۀ خلیل ثقفی (اعلمالدوله)
رساله در نظام توپخانه، گرشیش نمساوی، ترجمۀ میرزا محمد زکی
طراپتیک، دکتر آلبو، ترجمۀ خلیل ثقفی
کتابالتشریح، دکتر چولاک نمساوی، ترجمۀ میرزا محمدحسین افشار
تماشاخانۀ دارالفنون
دارالفنون فقط مختص به مباحث علمی و فنی نبود، بلکه بر ترجمۀ نماشنامه و متون ادبی نیز تاثیر گذاشت و در نهایت، نثر جدید فارسی را متحول کرد. تماشاخانهای کوچک در کنار دارالفنون تاسیس شد و با وجود عمر کوتاهش، توانست بسیار اثرگذار باشد:
آثار مولیر را برای اجرا در این تماشاخانه ترجمه کردند:
- طبیب اجباری
- تنفر از مردم (یا مردمگریز)
- خر
تاثیر دارالفنون بر زبان فارسی و ترجمه
دارالفنون از جهات مختلف بر زبان و ترجمه تاثیر گذاشت. بهطور خلاصه، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- روند ترجمه شفاهی و ترجمه همزمان
- تدوین درسنامه
- غنای واژگان فارسی
- سادهنویسی نثر فارسی
در نهایت، مترجمان، مولفان و محققان زیادی در این مکتب تربیت شدند.
تدریس زبان خارجی در دیگر مدارس
در دورۀ قاجار، زبانهای خارجی، رفتهرفته، به مدارس راه پیدا کردند. در این مدارس، زبانهای انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، ترکی عثمانی و روسی تدریس میکردند. در برخی مدارس، زبانهای خارجی را بهصورت رایگان تدریس میکردند و همه میتوانستند در آنها شرکت کنند.
دورههای رایگان آموزش زبانهای خارجی با هدف ترویج زبانآموزی و مترجمپروری انجام میگرفت. شاگردان این دورهها از صنفهای مختلف بودند، از بازرگان و نظامی گرفته تا روحانی و طبیب.
ترجمه در عصر مظفری و مشروطه
و اما میرسیم به عصر مظفری و دورۀ مشروطه! در این دوره، دارالترجمۀ ناصری رو به افول گذاشت و همانطور که گفتیم، حتی دارالترجمه ناصری نیز تعطیل شد. مترجمان دیگر درآمد دولتی نداشتند. در نتیجه، مترجمانی شروع کردند که هدفشان از ترجمه لزوماً کسب درآمد نبود، بلکه علاقههای شخصی و گرایشهای سیاسی-اجتماعیشان را دنبال میکردند.
در این دوره، مخاطبان ترجمه نیز تغییر کردند. متون ترجمهشده بیشتر به میان دربار راه پیدا کردند و دیگر فقط محدود به دربار نبودند.
در این دوره، ترجمه دو مدرسۀ عالی (یا دانشکده) نیز شکل گرفت:
- مدرسۀ علوم سیاسی
- مدرسۀ فلاحت مظفری
از میان دانشجویان این مدارس مترجمان و مولفان برجستهای بیرون آمدند. برای مثال، علی اکبر دهخدا و عبدالله مستوفی از دانشآموختگان این مدارس عالی بودند.
مترجمان عصر مظفری
از مترجمان عصر مظفری میتوان به این مترجمان اشاره کرد:
- علیقلی خان سردار اسعد بختیار
- ابوالقاسم خان قراگوزلو
- عبدالحسین میرزا قاجار
- یوسف اعتصامی
آثار ترجمهشده در عصر مظفری
و اما در عصر قاجار، چه آثاری ترجمه شدند؟
- دبل گابریل
- دختر فرعون
- روکامبول یا ارث مخفی
- عشق پاریس
- بازرگان وندیک
- سرگذشت پلیس
- سفینۀ غواصه
- سیاحتنامۀ فیثاغورس در ایران
- تاریخ تبت
- اسرارالحکمه
- تاریخ مختصر یونان
- ترجمۀ قانون مدنی
- مختصری از علم حقوق اداره
- هانری چهارم
- اصول علم ثروت ملل
- سیر حکمت در اروپا
ترجمه بعد از مظفرالدین شاه
پس از درگذشت مظفرالدین شاه، محمدعلی شاه بر تخت پادشاهی تکیه زد. در این دوره، کشمکشها و خفقان مجالی برای فعالیتهای فرهنگی و ترجمه باقی نگذاشته بود. از ترجمههای صورتگرفته در این عصر، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- سرگذشت مشروطۀ نقاب آهنپوش
- هزار و یک کابوس
- شرح تاجگذاری شاه سلیمان صفوی
- دورۀ تاریخ انقلاب فرانسه
- اسرار تلگراف بیسیم
- ناپلئون و اسلام
- تاریخ اقتصادی شرق یا محاربۀ روس و ژاپن
- اساس جمشیدی
- سفرنامۀ تارونیه
سخن آخر
شکستهای نظامی، گسترش روابط با کشورهای اروپایی، علاقهمندی شاهان و شاهزادگان به ترجمه و مطالعه، تاسیس مدرسۀ دارالفنون، فرستادن دانشجویان به خارج از کشور، تاسیس مدرسۀ ترجمه، برگزاری دورههای ترجمه، ورود اندیشههای جدید به ایران و ورود اندیشههای مدرن به ایران سبب پیشرفت ترجمه در عصر قاجار شد. این رنسانس ترجمه در ایران، علاوهبر آنکه سبب تقویت بنیۀ علمی و فنی کشور شد، مردم را نیز به سوی کتاب و کتابخوانی سوق داد. به عبارتی، در عصر قاجار، ترجمه موجبات تبدیل جامعه را به جامعۀ دیگر فراهم کرد.